دانشگاه
کردستان بعد از جدایی از دانشگاه رازی در سال 1371 به ویژه از سال 1373 تا
کنون شیب نسبتا تندی را در توسعه طی نموده، به ویژه از جنبه تعداد رشته و مقطع، تعداد اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجو و فضاهای کالبدی گسترش چشمگیری
یافته است. بیشک این توسعه مرهون زحمات رؤسا و مدیران مقاطع زمانی مربوطه
است، اما سیاستهای کلی وزارت علوم برای توسعهی دانشگاهها که در سراسر کشور اجرا گردیده است هم نقش اساسی داشته است.
اما
یک از ویژگی رشد سریع، توسعه ناموزون است. علیرغم توسعه دانشگاه در بخشهایی چون رشته، مقطع و استاد، در بسیاری از زمینههای دیگر چون تجهیزات
پژوهشی و آموزشی، ساختار سازمانی، بسترها مانند فناوری و غیره توسعه کافی نیافته است و کمبودهایی در قیاس با سایر دانشگاهها احساس میگردد. لذا با توجه به پتانسیلهای موجود به ویژه نیروی انسانی دانشگاه لازم است که توسعهای متوازن در ابعاد مختلف آموزشی و پژوهشی صورت گیرد تا شاخصهای اصلی دانشگاه به حد مطلوب برسد.
دانشگاه
مکان مناسبی برای پرورش، تراش و صیقل انسانها (همچون الماس گرانبها) و تحویل آنها به جامعه است. وجود اهداف متعدد، متفاوت و گاه متناقض آموزشی، پژوهشی و خدماتی، در کنار وجود اساتید زبده و فرهیخته و دانشجویان و جوانان
برومند موجب پیچیدگی سیستم دانشگاه و برنامهریزی آن میشود. همچنین تفاوتهای محلی دانشگاههای مختلف موجب تفاوت برنامههای آنان میگردد.
در
ایجاد یک دانشگاه ایدهآل، باید به مولفههای مختلف توجه داشت. توجه تنها به
بروکراسی موجب ایجاد یک ساختار بالا به پایین میگردد که منطبق بر روح دانشگاه نمیباشد. البته وجود نظم و نظارت در هر سیستمی لازم است، اما در کنار آن وجود مولفههای دیگری هم مورد نیاز است. بایستی به مشارکت و نظر اساتید در دانشگاه احترام گذاشت و البته راه ایجاد یک مشارکت جمعی سیستماتیک را پیدا کرد. از جمله اقدامات واضحی که میتوان به آن اشاره کرد،
استفاده بیشتر از منتخبان به جای منتصبان در پستهای و سمتهای گوناگون میباشد. اهمیت و قدرت دادن به شوراها و تقویت سیستمهای نظارت صنفی در کنار سیستمهای نظارتی ساختاری نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. علاوه بر مولفههای بروکراسی و مشارکت میتوان به مولفههای سیاستورزی (نه به معنی جناحبازی بلکه به معنی ایجاد فرهنگ رقابت و بازی قاعدهمند مابین گروههای
مختلف در دانشگاها) برای ایجاد زمینه سالم و افزایش انگیزهها و تلاش و شور و نشاط در دانشگاه اشاره نمود.
در
کل در دانشگاه بایستی بدنبال توازنی منطقی مابین مولفههای بوروکراسی، مشارکت، سیاستورزی و حتی حدی از آزادی اساتید (تحت عنوان مولفه هرج و مرج
سازمان یافته یا تحت کنترل) بود. با چنین توازنی میتوان در راستای اعتقاد به خرد جمعی از اعمال نظرات شخصی و تنگنظریها دوری جست. با چنین توازنی میتوان با ایجاد فضای آرام و بدور از تنش، زمینهساز استفاده از تمامی ظرفیتهای دانشگاه شده و با استقبال از نظرات پرسنل و کاربردی کردن آنها موجب تولید فکر و اندیشه و نهایتا موجب ارتقای کیفیت تعاملات در سطح دانشگاه گردید.
به
طور طبیعی سمتهایی چون ریاست دانشگاه با توجه به نظرات اعضای هیأت علمی تعیین میگردد و ریاست دانشگاه به نوعی و یا تا حدی رهبر و هدایتکننده دانشگاه محسوب میشود. اما مرزهای مشخص شدهای برای سمت و سو و حرکت دانشگاهها وجود دارد. در دانشگاههای ایران چون ساختاری دولتی حاکم است و بودجه دانشگاهها به طور عمده توسط دولت و وزارت متبوع تامین میگردد، دانشگاهها موظف هستند که یک سری از قواعد و قوانین و الزامات دولتی را رعایت نمایند. لذا رؤسای دانشگاهها به طور طبیعی نماینده وزارتخانه هم محسوب میگردند. بنابراین در عمل ریاست دانشگاه به عنوان حلقهای ما بین وزارتخانه و واحدهای داخل دانشگاه عمل مینماید.
با
توجه به مقدمه ذکر شده، رئوس کلی برنامههای پیشنهادی برای مدیریت دانشگاه
کردستان در حوزههای مختلف شامل برنامهریزی و مدیریت، ساختاری و تشکیلات،
آموزش، پژوهش، فرهنگی و عمرانی به شرح ذیل میباشد.